رفیق

ساخت وبلاگ

با محمد از سال هفتاد و شش دوستیم. محمد درسش بهتر بود و من در درسها ضعیف بودم و با وجودی که یک سال و نیم قبل از محمد وارد دانشگاه شده بودم اما انقدر درس افتادم تا شدم هم کلاس محمد. در این مدت اتفاقات زیادی افتاده است. محمد معاف شد و رفت سر کار و من ارشد قبول شدم و رفتم یزد. بعد محمد هم ارشد قبول شد و آمد یزد و بعد من رفتم سربازی و آمدم تهران و محمد ازدواج کرد و بچه دار شد و باز با هم رفیق ماندیم. حتا اگر سالی یکبار هم را ببینیم. وقتی سفری به تهران می کند پیشم می آید و ماها از گذشته ها حرف می زنیم. موضوع سعید و عشق اولش و محمدرضا و مهاجرتش و از استادها حرف می زنیم و از همکلاسی ها. از فرید و دیگران. کلا از حرف زدن درباره بیست سال پیش که سیر نمی شویم. 

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : رفیق, الله,رفیق,رفیقم کجایی,رفیق نامرد,رفیق دوست,رفیق خوب,رفیق نیمه راه,رفیق حریری,رفیق بی معرفت,رفیق بد, نویسنده : changizia بازدید : 192 تاريخ : يکشنبه 2 آبان 1395 ساعت: 6:51