جزیره بویوک ادا یکی از جزایر نه گانه پرنس در دریای مرمره است. ما به اسکله استانبول رفتیم و سوار کشتیهای مسافربری به مقصد جزایر شدیم. هوا خوش بود و بارانی نم نم میبارید و باد خنکی از وسط دریا میوزید. کشتی پر بود از ایرانی و عرب. کشتی آرام آرام آب آبی دریا را میشکافت و پیش میرفت. از کنار یک کشتی بزرگ باربری سنگاپوری رد شد و از ساحل زیبای استانبول فاصله گرفت. مرغهای دریایی و قره غازها دور کشتی میپریدند. کشتی یک ساعت بعد به یکی از جزایر پرنس رسید مقصد ما بویوک آدا بود که یک ربع دیگر با کشتی راه بود.
جزیره بویوک آدا وسیله نقلیه موتوری ندارد یا کم دارد. بیشتر مردم با دوچرخه یا موتورهای برقی تردد میکنند. جایی با بناهای زیبا و ویلاهای شاهانه و گلهای رنگ به رنگ. بنفش و صورتی و زرد. با کالسکه دور جزبره را چرخیدیم. زیاد جالب نبود به خصوص من که از بوی اسب نفرت دارم. هفتاد و پنج لیر اینگونه دود شد. باران شدیدی در جزیره بارید که همه را خیس کرد. نیم ساعت بعد آفتاب شد و هوا چنان خوش شد و خوشبو که گمان کردم هیچ وقت آدم در این جزیره زیبا نخواهد مرد.
بعد از خلاص شدن از کالسکه بوگندو مدتی در جزیره قدم زدم که ای کاش از همان ابتدا همین کار را میکردم. عالی و ارامشبخش بود. ناهار را همانجا خوردم. یک نوع ماهی که نامش را به خاطر نسپردم. ساعت دو نیم با کشتی برگشتیم. قیمت بلیتش هفت و نیم لیر بود. برگشتن آفتاب عالی بود و تماشای ایاصوفیه و بناهای زیبای استانبول سر حالم آورد. تو بگو برگشتهام به پانصد سال پیش، آن زمان که این شهر در زیبایی همتایی نداشته، جز اصفهان شاید. این شهر مشرف به دریا. این شهر دو گانه آسیایی اروپایی. شهر زشت و زیبا.
جامعه کهنه ...