روز بارانی سردی شده است. صبح باز بهتر بود. کمی معده درد دارم که مدتی هست درگیرش هستم اما با داروها کمی بهتر شدهام. خانوادگی از معده تعطیل هستیم. کمی هم درس خواندم و مقاله ام را جفت و جور کردم. وزنم به دلیل تعطیلی باشگاه وکم تحرکی، بالا رفته است. برنامه غذایی را تغییر دادهام، هم به این دلیل و هم به دلیل ناراحتی معده. شبها هم میروم پیاده روی. گاهی هم پارک نزدیک خانه میروم و بعضاً یک نان سنگک هم میگیرم، توی این بیماشینی دیگر نان هر جا ببینم میخرم. فکر هم نکنم به این سال و ماهها بتوانم ماشین بخرم. حتا شده کوییک یا آن یکی ماشین زشته، ساینا. اینها هم قیمت نجومی دارند که من از پسش بر نمیآیم. به زودی هم موعد خانه میرسد که خودش مصیبت است. بحث درس هم هست که مانده و روی اعصاب است.
جامعه کهنه ...برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 78