هفته دوم دانشگاه

ساخت وبلاگ

امروز مجددا کلاس‌ها تشکیل نشد. کلاس اول که قطعا تشکیل نشد و من به اتفاق همکلاسی‌م رفتیم که از تشکیل شدن یا نشدن بقیه کلاس‌ها بپرسیم، کارمند آموزش مرد پا بسنی بود، همکلاسی‌م پرسید کلاس بعدی تشکیل می‌شود یا خیر؟ کارمند گفت: نمی‌دونم.
همکلاسی‌م گفت منطقی نیست. جواب شما منطقی نیست.
من گفتم چون کلاس اول حضرت استاد تشکیل نشده ، نه و نیم هم نخواهد آمد. همکلاسی‌م همین را به کارمند گفت. کارمند گفت می‌خواهید بروید، بروید اما ممکن است استاد بیاید. همکلاسی اصرار داشت کارمند اموزش که بی‌حوصله هم می‌زد بگوید که بله تشریف ببرید. نگفت. باز گفت نمی‌دانم. منتها این بار با لحن ناجوری که توش بی‌حوصله‌گی بود اما همکلاسی‌م فکر گرد توهین آمیز است. من که خودم کارمند آموزشم فهمیدم کارمنده الان است گر بگیرد. با یک کلمه همکلاسی‌م گر هم گرفت و کار بالا گرفت و بحث شد و من که حوصله جر و منجر و شنیدن بحث نداشتم، در رفتم. یک ساعتی این‌ها با هم بحث کردند و این گفت تو توهین کردی و آن گفت تو بد حرف زدی و این گفت شکایت می‌کنم و... از اقبالم گیر همکلاسی دیگرم افتادم که مسن بود و هی دکتر دکتر می‌کرد و آدم خجالت می‌کشید بگوید دست از سر این لقب بر دار که لقب نفس این مملکت را گرفته.
انقدر به خیک و ناف همه دکتر بست که اخر شماره تلفنم را بهش دادم، از این شرم راحت شوم و خداحافظی کردم د برو که رفتیم. حراست درب دانشگاه دیگر خنده‌شان گرفته بود از کار بنده خدا. گفت با هم درس بخوانیم، پیش خودم گفتم باش تا صبح دولتت بدمد. کوری عصا کش کور دگر...
لغت با هم آن هم در درس برایم بی‌معنی است. جز این‌ها رک‌تر از این حرف‌هام که حرفم را نگویم.
این هم هفته دوم کلاس

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : changizia بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 23:22