تصادف نکردن

ساخت وبلاگ

امشب که داشتم رانندگی می‌کردم در هزار و یک فکر تو مغزم بود، درسخواندن، اداره و... طرف‌های شهرک غرب بودم و پشت چراغ قرمز حواسم را داده بودم به شمارشگر ثانیه‌ها، نه، هشت و... صفر که شد راه افتادم بی‌آنکه بفهمم داشته‌ام شمارشگر تقاطع را می‌بینم، راه که افتادم یک ماشین به سرعت نزدیک شد، تا دم در ماشین که رسید ترمز محکمی کرد. تازه فهمیدم که چهارراه سه زمانه است. وسط بوق بوق ماشین‌ها گیر افتاده بودم. هول، دنده عقب گرفتم و برگشتم. گاهی حواس آدم سخت اشتباه می‌کند.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : تصادف,نکردن, نویسنده : changizia بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11