بلیتش پنجاه تومن بود و سوار شدیم. کشتی خرامان تا وسط دریا رفت. خیلی لذت داشت. موسیقی زنده هم داشت که بامزه بود. هر چند به زحمت تعداد مسافرها ده نفر میشد، ظرفیتش هفتاد نفری بود. ناخدا یا صاحب کشتی به خواهرم گفت قیمت کشتی دو و نیم میلیارد تومن است و مختصری هم از قایقهای نجات کشتی مایا گفت. وسط راه خواهرم دریا زده شد و بالاآورد. ناخدا گفت که نباید به آب نگاه میکرد. به هر حال به خیر گذشت. ناهار را توی ویلا خوردیم. مخمل چیزکی درست کرده بود.
دوست داشتم جت اسکیای یا چیزی مثل این سوار شوم که فکر کنم تو این سفر امکانش نباشد.
ماشین هم، هم توی راه و جاده و هم اینجا خوب جواب داده است. ماشین خوبی است گو اینکه پیش از آغاز سفر تو لاستیکش پیچ رفت و بد جور دلم را سوزاند. پیچ بزرگی هم بود. به هر حال آپارتی پشت ادارهم یک جوری ترمیمش کرد. تا اینجا هم مشکلی باهاش نداشتهام.
دیشب هم سری به یکی از شعبههای بسیار زیاد اکبر جوجه زدیم، قیمتش را افزایش داده بودند، اما کماکان معرکه است.
جامعه کهنه ...برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 173