مرخصي

ساخت وبلاگ

دو سه روز مرخصي گرفتم تا بلكه درس بخوانم. صبح بد درس نخواندم. درسها را دوره كردم. ظهر هم حال غذا درست كردن نداشتم. خواهرهايم زنگ زدند كه ناهار بگيريم با هم بخوريم؟ كور از خدا چي ميخواد؟ ناهار را با خواهرهايم خوردم كلي هم خوش گذشت. خواهر كوچكم كه كلا معركه است و اهلاق خاصي دارد كه مخصوص خودش است. خواهرهايم زود رفتند. منم كه كمي سرماخورده هستم دراز كشيدم تا بلكه حس و حال سرماخوردگي از تنم خارج شود كه هنوز نشده است. سنگين نيست انشالله زود خوب خواهم شد.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 11:33