پسر دایی

ساخت وبلاگ

بعد از دو هفته رفتم باشگاه. نفسم دیگر چاق نبود اما خودم کپل شده بودم. با وجودی که دو هفته نرفته بودم اما برنامه سنگینی زدم. دویدن و ورزش هوازی و بعد هم وزنه. من که تقریبا کم عرق می کنم امروز حسابی به هن و هن افتادم و خیس از عرق شدم. پسردایی کوچکم را هم همراهم برده بودم. او در کرمان مربی شناست؛ توفیق اجباری بود که ازش فن و فنون شنا را یاد بگیریم. خلاصه شنای قورباغه من تقریبا بی نقص ارزیابی شد. انقدر فیلم دیده بودم که شنای خودآموخته ام خوب از کار درآمده بود. اما دوچرخه بلد نبودم که یاد گرفتم. کرال پشت هم یاد گرفتم. در طول هفته باید تمرین کنم تا حسابی توی بدنم جا بیافتد. برای اولین بار هم دو بار با کرال پشت طول استخر را رفتم و آمدم. کم کم به کمک پسردایی کوچیکه باقی شناها را هم یاد خواهم گرفت به خصوص پروانه که از مدلش خوشم می آید.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 192 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 15:54