اتریش

ساخت وبلاگ

پسردایی‌ام را یک سالی بود که ندیده بودم ، به تازگی ازدواج کرده، خانمش هم البته کرمانی است و مراسم را در شهری که ساکن است انجام داده. شهر کوچکی است به نظرم با دو هزار نفر جمعیت.
کمی از اتریش پرسیدم و اوضاع کار و اینجور مسائل. نمی‌شود گفت صد در صد راضی است و یا صد در صد ناراضی. اما گفت جای خیلی قشنگی است و همه جا سبز و بارانی. خودش بچه کویر است و خشکی و خشکسالی زیاد دیده است . از جاهای شلوغ هم بی‌زار است این است که از آبادی‌ای که در آن ساکن است راضی است.
از غذاها گفت و از سفر اخیرش به هند. خیلی جاها رفته که بعید است من در تمام زندگی بروم. اسپانیا، امریکا، مکزیک،رومانی، چک ووو گفت دیگر کمتر سفر خواهد رفت. از کثیفی هند شکایت داشت، از غذاهای مکزیک تعریف کرد اما گفت جای ناامنی است. گفت هند که رسیده مراسم خاصی برای ترتیب دیدند و به رسم‌شان یک نهال هم به نام خودش کاشته. جالب بود.این همه درخت دارند و باز هم درختکاری. رسمی جالبی است. گفت خیلی دوست داشتند چای ایرانی بخورند . زیره به کرمان مصداق بارزش همین است. سر شبی رفتند. دوباره گفت دو سه هفته بیا اتریش. انگار خانه کناری ماست . بعید است بروم.

جامعه کهنه ...

ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 11 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 8:54