آزمایشگاه

ساخت وبلاگ

امروز جواب آزمایش آمد، موردی نبود جز اینکه حساسیت فصلی دارم که آن هم برای اثباتش نیازی به آزمایش نداشت و عطسه و آبریزش و... نشان دهنده همین است. بعدش رفتم باشگاه ثبت نام کردم برای روزهای تعطیل که باشگاه خودمان تعطیل است. خواستم جلسه‌ای بروم اما قبول نکردند و همین هفتصد و پنجاه هزار تومانی برایم آب خورد. آقا فیروز بعد از مدت‌ها من را به جا آورد ... گه‌گاه فیلمی بازی می‌کند اما استعداد خاصی ندارد. بیشتر درآمدش از همین باشگاه داری است که درآمد بدی هم نیست. آدم مردم‌داری است و فیزیک درشتی هم دارد. فردا هم می‌روم. به هر حال خرجی است که شده. سال آینده احتمالا مجموعه داستانم چاپ خواهد شد. اصلاحیه‌ها را انجام دادم. اسمش را مهدی انتخاب کرده بود که «همیشه راهی برای مردن هست» گفتند تغییر بده. بهرنگ هم دل گفت مرگ و میر و این حرفها دیگر خسته کننده شده. گفتم برای من هم همین طور. بعد شد همیشه راهی برای ماندن هست و بعدتر شد همیشه راهی برای رفتن هست. این آخری شد اسم مجموعه داستان . به نظرم بهتر شد. اصلاحیه هم چندتایی خورده. شاید یکی‌اش مهم باشد و مجبور شوم تغییراتی بدهم. جامعه کهنه ...

ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 10 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 8:54