چند وقتی هست که شبها ورزش میکنم. امروز هم باشگاه رفتم. تقریبا شلوغ بود. یکی از دانشجویان را دیدم که البته الان دوران خدمت را میگذراند، چون دیگر دانشجوی ما نیست به باشگاه و استخر راهش ندادند، گفت بیا واسطه بشو .از کرج آمده بود. من گفتم که خودم را هم به زحمت میشناسند. به هر حال با کارت من راهش دادند. رفتم وزنه زدم و بعد هم شنا. عینک شنا را تازه پیدا کردم. مخمل گفت دست برکه بوده. بچه بامزه ای است ظاهراً دیروز رفته پیانو زدن گوش داده و دیده وخوشش آمده و پرسیده: منم اگر کلاس بروم همین طور میزنم؟ دختر شیرینی است.
جامعه کهنه ...برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 61