سیاست بازی با صدای شجریان

ساخت وبلاگ

من عاشق صدای استاد محمدرضا شجریان هستم. کم و بیش جز موسیقی سنتی به موسیقی دیگری هم گوش نمی‌دهم. روزگاری که جوانتر بودم، گوش دادن هم سن و سالان من به آواز استاد (که مثل ماهیت موسیقی سنتی کند و غمگین است) مایه تعجب و گاهی اوقات ریشخند بود. گوش دادن به موسیقی سنتی مختص مسن‌ترهای افسرده حال بود نه جوان‌های پر شور و حال. اما این علاقه خانوادگی در ما بود، با برادرم هر هفته پول‌هایمان را جمع می کردیم و کاستی از استاد می‌خریدیم. نوار فروشی‌ای که ازش نوارها را می‌خریدیم در خیابان شریعیت نزدیک میدان آزادی یا درست‌تر بگویم نبش خیابان 24 آذر بود. نمی‌دانم هنوز هم هست یا نه.  عاشق چهارگاه و دستان و نوای نوای استاد بودیم؛ و سه گاهش معرکه است و تصنیف بت چینش شاهکار. اما این روزها می‌بینم عشق و علاقه به استاد هم دستمالی شده است و کسانی از استاد حرف می‌زنند که بعید است پنج دقیقه از آواز او را تاب بیاورند. این عشق دروغین محصول سیاست‌زدگی و عوام‌زدگی و موج سواری ساده دلانه است که خود شجریان هم در ایجادش کم نقش نداشته است. تولد بازی تهوع‌آور رجاله‌ها که هر اوج را به کثیف‌ترین شکل ممکن به فرود تبدیل می‌کنند، این بازی‌ها عشق و علاقه به موسیقی کهن ایران نیست که محمدرضا شجریان یکی از چند استاد آن است. اینکه این روزها می‌بینم عشق به شجریان و آواز و موسیقی اصیل نیست؛ عشق به سیاست است. اصلا عشق نیست که خیانت است به آن روح زیبایی که در صدای او و اشعاری که می‌خواند طنین دارد. من شجریان که نه؛ هنر آواز او را دوست دارم. با صدایش قلبم آرام می‌گیرد . الان اما حضرت استاد شده مایه دابسمش بازیگران در پیتی. عکسش شده تصویر کیک تولد، نه این چهره‌ی او را نمی‌پسندم هر چند صدای او را دوست دارم بی‌نهایت هم دوست دارم چون عاشق موسیقی سنتی هستم نه چون آلوده به سیاست‌بازی عوامانه هستم پس پشت عشق  به استاد حرف‌های ساده‌دلانه سیاسی قالب می‌زنم.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 3:44