چینی نازک تنهابی من

ساخت وبلاگ

دیشب بد خوابیدم، خیلی بد. دو سه ساعت تا صبح بیدار ماندم. صبح زود رفتم دانشگاه علامه تا بتوانم استادی برای رساله‌ام پیدا کنم. استاد مشهوری را دیدم اما طفره رفت. از لحنش خوشم نیامد اما همه چیز بر مراد دل آدمی نیست. در اداره اتفاق خاصی نیفتاد، بعد از اداره هم رفتم شنا، کمی سرحال آمدم اما در نهایت در منزل دوباره همان حال شب پیش به سراغم آمد. حال غریبی است. چرا امروز انقدر احساس تنهایی می‌کنم؟ چرا گمان می‌کنم شکست خورده‌م؟ نباید تن به این حس داد. فردا روز دیگری است. حتما خوش خواهم شد، امیدوارانه گفتم اما تو باور نکن.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:44