جامعه شناس

ساخت وبلاگ

در دنیای امروز، نویسنده بیش از آنکه ادیب باشد جامعه, شناس است و نیاز دارد به فنون پژوهش جامعه, شناسی. گو اینکه ادبیات ایران از همان بدو امر مبدل به حزب سیاسی شد، از نوع چپ مضمحل و سیاسی بازی شد اساس داستانهای ایرانی که خب طبیعی است تاریخ مصرف هم دارد و با برطرف شدن قضایا دیگر مطالعه این متون محل ندارد. فقدان جامعه, و شناختش رمانها و داستانهای ما را تبدیل کرده است به مشتی خاطره و عجالتا با عرض معذرت عقده و کمی هم نوستالوژی بازی و کمی هم عز و جز و غر زدن و مختصری هم تنهایی و پرسه یا مفت زدن. این که نشد ادبیات، میشود آنچه اکنون شده. خواننده دلش میخواهد چیزی از کتاب بیاموزد که خب نه تنها نمی آموزد بلکه ته دلش میگوید خب اینها را که من بلدم پس چرا این شده نویسنده و من شده م خواننده؟ این همه حرف و غر و ناز و ادا بدون دانش را که راننده ای هم بلد است. نویسنده باید دانشمند باشد و جامعه, شناس نه غرغروی تام و تمام که جعبه ای به شکل کتاب ساخته به مدد من بمیرم تو بمیری. شما اگر یک نکته عمیق در یک کتاب معاصر یافتی که مطلبی از جامعه, ما گفته، عمیق و دقیق و کارآ... بگویید اگر نه که کمی تامل فرمایید، مطالعه کنید، تحقیق کنید بعد بنویسید. در ضمن غر زدن هم کار نویسنده نیست، کارش عجالتا عمیق تر از این حرفهاست. حزب بازی و سیاسی کاری و سیاسی بازی روزنامه نگارانه، له و علیه این و آن بودن هم دون شان نویسنده است، پرداختن به سیاست البته کار بدی نیست اما سیاسی بازی خیلی توفیر دارد با شناخت سیاست. محقق جامعه, شناس که نویسنده هم باشد مبنایش اخلاق است، مبنایش شناخت و تحقیق دقیق است حالا به روشهای مختلف از قوم نگاری بگیرد تا مطالعه دقیق و نظامند متون و غیره.... خودم هم چنین نیستم البته. ایراد به من هم وارد است.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 151 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:39