لاتاری فیلمی است ساخته محمد حسین مهدویان. فیلم درباره غیرت است یا قرار بوده درباره غیرت باشد. تیتری که جایی درباره این فیلم خواندم این بود: غیرت به سینمای ایران برگشت. انشالله.
اما به گمانم هم زمان فیلم درباره بیغیرتی و جهالت هم بود. اینها هم راه هم به ذهن میآیند. فیلم را جوابیهای تصویری به فیلم فروشنده فرهادی دیدم. فرهادی فیلمساز مورد علاقه من نیست قطعا... آنجا، یعنی در فیلم اسکار گرفته فرهادی، مرد با وجود اطلاع از تجاوز به همسرش، متجاوز را میبخشد. (شکر خدا همه روشنفکر)
اما مهدویان هر دو حس را هم زمان ساخته و به این دلیل شاید اثر عمیقی بر بیننده نگذارد، بیش از ان نوعی سطحی نگری عوامانه.
در فیلم قیصر هم فقدان بیغیرتی، همه را همراه با قیصر میکرد. تنها همین حس بود و بیننده هم با قیصر هم قدم میشد تا به انتها، هر چند ان عوامگرایی در قیصر هم هست.
اما داستان فیلم: دو جوان در لاتاری ثبت نام کردهاند و قصد دارند به امریکا بروند... پدر دختر با ازدواج اینها مخالف است، سر و کله جوان مایهداری پیدا میشود و پدر دختر را برای کار مدلینگ به دبی میفرستد، همراه آن جوان.
پس از چندی جسد دختر را به ایران میآورند، او خودکشی کرده است.
پسر برای گرفتن انتقام همراه مربی فوتبالش که در جبهههای جنگ هم شرکت کرده به دبی میرود تا جوان را بگیرند و بکشند.... در این میان ماموری هم ایشان را همراهی می کند و... خلاصه در ان شهر دست به قتل از نوع غیرتی اش می زنند.
ماجرای فیلم همین است، حالا با کمی بالا و پایین.
فیلم به نظرم فیلمی خوبی نبود، هر چند تماشاگرها فیلم را پسندیدند اما لاتاری در حد شعار و کلیشه مانده بود و البته چنانچه از آن تیتر برمیآید، پس از مدتها غیرت به سینمای ایران برگشت. غیرتی که کیمیایی در قیصر نمایش داد و همانجور چیپ.
به خصوص بخشهای دبی آن غیرقابل تحمل بود.
انتظارم از مهدویان بیشتر بود. اما در سالن واقعا تماشاگرها فیلم را دوست داشتند، یک دلیلش شاید این باشد که نویسنده از تضاد و تقابل فارس و عرب استفاده کرده بود. مثلا اگر دختر به جای دبی به کشوری غربی میرفت، هرگز این واکنش را نمیگرفت، این است که غیرت، خلاصه شد در این تضاد که دختر ایرانی نصیب مثلا عربها نمیشود (تشویق تماشاگران) اما چنانچه از اسم فیلم برمیآید احتمالا بدش نمیآید در لاتاری ببرد و مفت و مسلم برود ینگه دنیا. اینگونه است که عرض کردم غیرت در این فیلم با بیغیرتی هم راه است.
کارگردان و نویسنده فیلم خیلی همه چیز را سطحی گرفته بودند و گرفتهان. و به اصطلاح بیننده را چیزی در همین حد و حدود فرض کرده بودند: هیچ
برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 173