بازار کرمان

ساخت وبلاگ

راسته بازار کرمان طولانی‌ترین راسته بازار ایران است. از راسته بازارها که بندازی تو پس کوچه‌ها می‌رسی به کاروانسراها، کاروانسرای هندوها با ان جایی که برای بت‌های هندوها درست کرده بودند. کرمانی‌ها همواره اهل تسامح و تساهل بوده‌اند، پس عجیب نیست زرتشتی و شیعه و سنی و شیخی، درویش و اهل خانقاه کنار همند، اهل مدارا، نه امروز و دیروز، قرن‌ها... و اگر به ناگهان خبطی کرده‌اند در سنگسار مشتاق، مشتاق علیشاه، هر که دید کور شد به دست فاتح بی‌ریش و ریشه کرمان، آغامحمدخان، انکه یک چشمی سنگسار مشتاق را دید یک چشمش کور شد.بیست هزار نفر کور شدند انها که با دو چشم سنگسار مشتاق را دیدند. حتا همو که حکم سنگسار داد و گفت مشتاق را، نه گفت این سگ را سنگسار کنید. مشتاق را سگ نامید و خود به گواه تاریخ به سگو مشهور شد. حالا مشتاق مامن عشاق است، مقبره‌اش، سگو...گم شده در پیچ و خم تاریخ که چون او زیاد دیده و باز هم دید، چندی بعد که کرمان فتح شد، کس دیگری کور شد، لطفعلی خان زند. قبر این یکی در بازار تهران است، گوشه دیگری از بازاری در ایران. کور و علیل ماند تا مرد.
این چنین افسانه ساختند از تندی بر مشتاق... که قبرش گوشه میدانی است به همین نام‌ در بنایی سه گنبدنام. مشتاق که سیم چهارم ستار ابداع اوست. سه تاری که چهارتار خواهد داشت تا ابد.
راسته لحاف دوزها به گذشته می‌بردت، به یاد خوابیدن‌های روی پشت بام می‌افتی.
نمی‌دانید چه بوی خوشی می‌دهد. بوی زیره، ادویه، جور به جور علف کوهی با صدای مسگرها در گوشه بازار که مس قلاع می‌کنند.
بازار پر از کلمپه و‌کماج سن و قوتو و تخم خشخشاش، کاکوت و کتیرا و خارشتر و فلفل ... پر از بوی عطر و مشتری و بناهای زیبا. زیر سقف بازار نه سرد است نه گرم. تابستان که باشد خنکی دبشی دارد، زمستان که باشد، سوز ندارد.
مسجد و حمام گنجعلی خان و مدرسه و... قهوه‌خانه‌ها و اب انبارها و ...
بوی اسفند و طعم دارچین
گردوی بافت و پسته رفسنجان و خرمای بم و پرتقال جیرفت و بکرایی و... کشک خلال و خاکشیر.
معرکه
خوشبخت بوده‌ام که همه این‌ها را دیده‌ام و در این شهر بزرگ شده‌ام

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : بازار,کرمان, نویسنده : changizia بازدید : 166 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 7:38