جامعه کهنه

متن مرتبط با «جواهر ده مازندران» در سایت جامعه کهنه نوشته شده است

کارهای عقب افتاده

  • در این مدت که درسم تمام شده است بیش و کم به کارهایی رسیدم که در این مدت شش سال و خرده ای انجامش نداده بودم. کلی کار هست که اصلا از ذهنم رفته بود و حالا کم کم دارد خودی نشان می دهد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ساده انگاری و بی‌هدفی

  • دولت اقتصاد را دست کم گرفته است و این دست کم گرفتن از عدم شناخت است که به سردرگمی ختم می‌شود و تصمیم‌های واکنشی, ...ادامه مطلب

  • چرا روزها اینگونه شده

  • تا به حال روزهایی تا به این حد بی کیفیت نداشته ام. چنان راه می روم و چنان در فکر این موضوع و آن موضوع هستم که نمی فهمم چه طور امدم و چه طور رفتم. به دلایل نامشخص هم در منزل انرژی ندارم کاری انجام دهم. روزها را هل می دهم. دیروز هم رفتم باشگاه و استخر که همان اول شانه ام خورد به در و زخم شد این شد که نشد استخر بروم و برگشتم. خلاصه این گونه گذشت. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دانشکده، یک روز خلوت/روز نوشته ایام کرونا

  • دانشکده امروز هم خلوت بود، بدون دانسجو، دانشکده لطفی ندارد. امور عقب افتاده را انجام دادم، شنبه باقی کارها را انجام می‌دهم که ارتباطی با حضور دانشجو ندارد. , ...ادامه مطلب

  • آخر سال یک جوری شده

  • ساعت کار اداره کم شده است و تقریبا بدون دانشجو، دانشکده لطفی ندارد. خودم مختصری سر درد دارم که به گمانم مربوط به آلودگی است. دیشب را بی نهایت بد خوابیدم و کابوس دیدم. آخر سال یک جوری شده., ...ادامه مطلب

  • دانشکده عملا تعطیل

  • کارهای اداری دانشکده در حال انجام است اما اموزش متوقف شده است متاسفانه. حالا باید راهکاری اندیشید برای از سر گرفتن آموزش. متاسفانه در زمینه آموزش مجازی کم کار کرده ایم که راهکار مناسبی هم در این شرایط و هم در شرایط مشابه است و حتا برای تکمیل آموزش در شرایط عادی هم ثمربخش است. گاهی این جور اتفاق ها تلنگری می شود برای بهینه کردن رفتارها و روش های انجام کار که به آن عادت کرده ایم اما مدتهاست که اثربخشی آنها کاهش پیدا کرده است و کارا هم نیستند., ...ادامه مطلب

  • استراتژی هم از نظامی گری آمده

  • خوانده م که بعضی انتقاد کرده ند که چرا شما از واژه های نظامی برای پرستارها و کادر درمانی استفاده می کنید که این ها سربازان وطن هستند و خط مقدم مبارزه والخ. گله ای نارواست. بسیار می توان از استعاره های, ...ادامه مطلب

  • نویسنده باید بنویسد

  • نویسنده, بازاریاب یا مسئول تعطیلی کتابفروشی در فلانجا نیست، نویسنده,، نویسنده, است. البته که تعطیلی کتابفروشی ها مطلب ناراحت کننده ای است اما کتابفروشی هم مثل هر کسب و کار دیگری باید خودش را با شرایط روز, ...ادامه مطلب

  • دلمشغولی بی هوده

  • کمی استرس داشتم به طوری که پایم راستم به درد آمد. برنامه‌ام کمی به هم ریخته شده است، صبح هم یک ساعت دیر سر کار رسیدم. پنج و نیم بیدار شدم اما گفتم یک چشم بخوابم، یک چشم همان و هفت و نیم شدن همان. دیگر وقت نشد به روال همیشگی حمام بروم اما صبحانه مرتبی خوردم و به کابوس ناجوری که شب پیش دیده بودم فکر کردم. بی‌آنکه بدانم خوابم چیست.Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نويسنده- دلقك

  • نویسنده _ دلقک نباشیم.خبری نیست. واقعا خبری نیست. اگر نویسنده، نویسنده باشد، جدا از این‌ها دیده خواهد شد، ماندگار؟ اسیر ماندگاری هم نباش، اسیر شمارگان، خواننده ووو. اسیر رفاقت...آزاده باش. طبیعی است به دلقک‌ها خواهی خندید. به بیماری مسری کوتولگی.آزاده که باشی، هستی. نوشتن و نویسندگی هدف نیست، وسیله است، برای شناخت خود، برای خلق مهم‌ترین اثر هر کسی، یعنی: خودش,نويسنده,دلقك ...ادامه مطلب

  • باز هم درد معده

  • دیشب باشگاه بسیار خوش گذشت. از معدود روزهایی بود که سه ساعت در باشگاه ماندم. غالبا یک ساعت و نیمه سر و تهش را هم می‌آورم. برگشتنا خیلی گرسنه‌ام شد. چیزی در خانه نداشتم جز تن ماهی. همین را خوردم، زیاد خوشمزه هم نبود. بدمزه هم بود. نمی‌دانم چه حسابی است که مزه تن ماهی‌های قدیمی خوش بود و حالا بدمزه شده‌اند. شب چنان سر همین غذای ناجور معده دردی گرفتم که نگو. هنوز هم درگیرش هستم. صبح امروز، پنج‌شنبه زدم بیرون، نامه‌ای پست کردم به شهرستان، مصیبت اینجا بود که تا فلکه اول صادقیه پستی نبود. هیچ وقت از میدان صادقیه خوشم نمی‌آمد. یک زمانی برج آلومینیومی سر میدان مرکز خرید پر رونقی بود اما الان مثل هیکل ,باز,درد,معده ...ادامه مطلب

  • علی چنگیزی: ادبیات تالیفی اُفت کرده و این مساله ربطی به ممیزی ندارد

  • برنده جایزه هوشنگ گلشیری، که اخیرا رمان «آدوری‌ها» را با نشر چشمه روانه بازار کتاب کرده، معتقد است سطح داستان‌نویسی در بین نویسندگان کاهش یافته و این مساله سلیقه ناشران را نیز نازل کرده است؛ آنقدر که به انتشار کتاب‌های بی‌کیفیت می‌پردازند. علی‌چنگیزی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی آنا با انتقاد از سطح, ...ادامه مطلب

  • ناراحتی معده

  • تمام روز به درد معده و بی‌حالی گذشت. مستاصل شده‌ام., ...ادامه مطلب

  • قهوه تلخ آقاي نانويسنده

  • همکارم این‌کتاب، یعنی قهوه سرد آقای نویسنده، را روی میزم دید، گفت می‌خواهد بخواندش. هر چه گفتم کتاب خوبی نیست، نخوان گوش نکرد.امروز گفت: عجب کتاب مزخرفی بود.نه عالم است، نه ادیب، نه چیز دیگری.این مزخرف بودن را فهمید و ناشرش نفهمید.عجیب است. روزی که رفته بودم نمایشگاه، صفی که برای خرید این کتاب بسته , ...ادامه مطلب

  • يک دست فروش تحصيل كرده پديده انتخابات شوراها

  • فوق لیسانس زبان خارجه از دانشگاه تهران و دستفروش معروف خرم آباد، بدون ستاد و فقط با یک بنر نفر اول شورای شهر خرم آباد شد. , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها