در این مدت که درسم تمام شده است بیش و کم به کارهایی رسیدم که در این مدت شش سال و خرده ای انجامش نداده بودم. کلی کار هست که اصلا از ذهنم رفته بود و حالا کم کم دارد خودی نشان می دهد. بخوانید, ...ادامه مطلب
علی چنگیزی نویسنده جوانی که با نگارش سه گانه اول داستانی خود نگاههای زیادی را در میان مخاطبان و منتقدان ادبیات داستانی دهه هشتاد به خود متوجه کرده بود. پس از یک دوره سکوت و بیخبری از تألیف رمان تازه, ...ادامه مطلب
پنج شنبه و جمعه را منزل پدر بودم. بیشتر به مطالعه گذشت و کارهایی از این دست. توی منزل دمبل دارم و وزنه میزنم. راهگشاست، بدون ورزش چیزی آدم کم دارد و بدن درد و چه و چه سراغت میآید. فردا اگر شد کمی درس خواهم خواند. روز پنج شنبه وقت آرایشگاه دارم. توصیه کردهاند نروید که خب نخواهم رفت. حالا با این موهای پیچ پیچ و فرفری که به پشم و پیل گوسفند میبرد چه کنم؟, ...ادامه مطلب
ذهنم خسته است، بسیار خسته. کمکم باید کتاب بد خواندن را کنار بگذارم. خیلی روی روح و روان آدم اثر میگذارد، هر چه ادبیات به آدم انرژی میدهد، ناادبیات آدم را تهی و گوشه گیر و ناامید و نانویسنده میکند. حس نوشتن را هم از آدم میگیرد. اصولا هم از یک جایی آدم فکر میکند خب به من چه؟ گو اینکه دوستان من هم میگویند چرا میخوانی؟ یک جورهایی انگار راست هم میگویند، چون ادبیات که بهتر نمیشود، تنها کسیک ه وقت ,روزهای ...ادامه مطلب
دکتر ذوالفقاری خیلی برای این کتاب زحمت کشیدهاند.به نظرم باورهای عامیانه مردم ایران از فرهنگهایی که آدم باید یکیاش را دم دست داشته باشد به خصوص اگر اهل تحقیق و نوشتن باشد.من افتخار داشتم چند صباحی شاگرد دکتر حسن ذوالفقاری باشم انسان با دانش و آگاه و اهل پژوهشی است.کتاب خوبی است. ممکن است مختصری گران باشد اما مطلب جالب کم ندارد. طبیعی است این کتاب فرهنگی است درباره باورهای عامیانه مردم سرزمینمان,باورهای,عامیانه,مردم,ایران,کوشش,ذوالفقاری ...ادامه مطلب
جزیره بویوک ادا یکی از جزایر نه گانه پرنس در دریای مرمره است. ما به اسکله استانبول رفتیم و سوار کشتیهای مسافربری به مقصد جزایر شدیم. هوا خوش بود و بارانی نم نم میبارید و باد خنکی از وسط دریا میوزید. کشتی پر بود از ایرانی و عرب. کشتی آرام آرام آب آبی دریا را میشکافت و پیش میرفت. از کنار یک کشتی بزرگ باربری سنگاپوری رد شد و از ساحل زیبای استانبول فاصله گرفت. مرغهای دریایی و قره غازها دور کشتی میپریدند. کشتی یک ساعت بعد به یکی از جزایر پرنس رسید مقصد ما بویوک آدا بود که یک ربع دیگر با کشتی راه بود. جزیره بویوک آدا وسیله نقلیه موتوری ندارد یا کم دارد. بیشتر مردم با دوچرخه یا موتورهای برقی ت,روز,سوم,استانبول،,جزیره,بویوک,ادا ...ادامه مطلب
و هر آدمی که می آید قصه ها دارد.,قصة عشق,قصه های جزیره,قصة مسلسل نص يوم,قصه سرا,قصه های مجید,قصه کودکانه,قصه ها,قصه شب,قصة حب,قصه ظهر جمعه ...ادامه مطلب