جامعه کهنه

متن مرتبط با «قصه شب» در سایت جامعه کهنه نوشته شده است

یک شب سیاه

  • باشگاه نرفتم. هوا سرد بود و من هم حوصله نداشتم و دیر رسیدم منزل. کمی آلمانی خواندم . کمی هم فیلم دیدم. سریال سقوط در قسمت اول که بد نبود. به دلیل بازی فرخ نژاد حاشیه‌هایی داشته که ادامه دار است. به هر حال قسمت اولش جذاب بود. شب زود خوابیدم اما خواب بد زیاد دیدم. این روزها فقط خبر بد می‌‌شنویم، روزگار قیرگون شده. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شب طولانی

  • دیورز نمی دانم به چه دلیل دل درد بدی گرفتم. شب بود و حدود یازده شب این دل درد شروع شد. به نظرم رسید برای خوردن شیر بوده که حتما کمی فاسد بوده یا موادی داشته که به من نساخته است. تا سه صبح راه رفتم اما دلم خوب نشد که نشد. تقریبا حدود سه صبح بود که شروع کرد به کم شدن درد و توانستم یک چشم بخوابم تا ساعت پنج که بلند شدم و رفتم اداره. توی اداره هم دل درد البته بسیار کمتر وجود داشت. هر چه گذشت بهتر است. یک نوشابه خریدم بلکه بهتر شوم و با وجودی که از نوشابه خوشم نمی آید یک ضرب خوردم. افاقه چندانی هم نکرد. اما خب باز الان که سر ظهر است کمابیش بهترم و رو به راهم. نشد درس بخوانم که اینش چندان جالب نیست. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من که می‌دانم شبی

  • روز بی کیفیتی داشتم. صبح زود بلند شدم اما توان برخاستن نداشتم. مدتی کتاب خواندم و ساعت یازده رفتم شهرکتاب ابن سینا کتاب خریدم. کتاب نخوانده زیاد دارم این‌ها هم اضافه شدند. ظهر ناهار را رفتم منزل پدر. سه از آنجا برگشتم منزل خودم. ظهر را خوابیدم عصر اما با کام تلخ و غرغر مدام بیدار شدم. کمی کتاب خواندم حالم بهتر شود که نشد. حمام رفتم افاقه نکرد. آخرش نشستم به گوش دادن موسیقی. امروز هم گذشت یک شب معمولی و بی کیفیت مثل هوای تهران., ...ادامه مطلب

  • شباهنگام

  • از دو صبح بیدارم، تا الان که چهار صبح است. پنجره باز است و نسیم خوشبویی تو می‌آید، خنک و عطرآگین. فکرم این سو و آن سوست. شکست‌ها، حسرت‌ها و کارهای عقب افتاده، غم‌ها، تمامش در این ساعت به ذهن آدم هجوم , ...ادامه مطلب

  • قصه

  • و هر آدمی که می آید قصه ها دارد.,قصة عشق,قصه های جزیره,قصة مسلسل نص يوم,قصه سرا,قصه های مجید,قصه کودکانه,قصه ها,قصه شب,قصة حب,قصه ظهر جمعه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها