جامعه کهنه

متن مرتبط با «روزها» در سایت جامعه کهنه نوشته شده است

چرا روزها اینگونه شده

  • تا به حال روزهایی تا به این حد بی کیفیت نداشته ام. چنان راه می روم و چنان در فکر این موضوع و آن موضوع هستم که نمی فهمم چه طور امدم و چه طور رفتم. به دلایل نامشخص هم در منزل انرژی ندارم کاری انجام دهم. روزها را هل می دهم. دیروز هم رفتم باشگاه و استخر که همان اول شانه ام خورد به در و زخم شد این شد که نشد استخر بروم و برگشتم. خلاصه این گونه گذشت. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزهای آخر هفته

  • پنج شنبه و جمعه را منزل پدر بودم. بیشتر به مطالعه گذشت و کارهایی از این دست. توی منزل دمبل دارم و وزنه می‌زنم. راهگشاست، بدون ورزش چیزی آدم کم دارد و بدن درد و چه و چه سراغت می‌آید. فردا اگر شد کمی درس خواهم خواند. روز پنج شنبه وقت آرایشگاه دارم. توصیه کرده‌اند نروید که خب نخواهم رفت. حالا با این موهای پیچ پیچ و فرفری که به پشم و پیل گوسفند می‌برد چه کنم؟, ...ادامه مطلب

  • روزهاي تعطيل كرمان

  • روزهاي تعطيل در كرمان، روزهاي ملال‌اور و تيره و تاري بود. فرق نمي‌كرد به چه دليل تعطيل شده است، حالا تو بگو جمعه‌ها. اغلب اين روزها، به خصوص اگر توي تابستان بود، مادرم با پدرم بحثش مي‌شد. پدرم كه ذاتا پاش را به سختي از منزل بيرون مي‌گذارد و در رانندگي هم تنبل است هر جوري كه بود دلش مي‌خواست از زير بار بيرون رفتن شانه خالي كند. ما بچه‌ها بحث‌هاي تكراري پدر و مادرم را درباره بيرون رفتن و پوسيدن در خ, ...ادامه مطلب

  • این روزهای من

  • ذهنم خسته است، بسیار خسته. کم‌کم باید کتاب بد خواندن را کنار بگذارم. خیلی روی روح و روان آدم اثر می‌گذارد، هر چه ادبیات به آدم انرژی می‌دهد، ناادبیات آدم را تهی و گوشه گیر و ناامید و نانویسنده می‌کند. حس نوشتن را هم از آدم می‌گیرد. اصولا هم از یک جایی آدم فکر می‌کند خب به من چه؟ گو اینکه دوستان من هم میگویند چرا میخوانی؟ یک جورهایی انگار راست هم میگویند، چون ادبیات که بهتر نمیشود، تنها کسیک ه وقت ,روزهای ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها