اولین بار مرحوم دیانی را در بنیاد ادبیات داستانی دیدم، پسر باسواد و اهل گفتوگویی بود و حتا تندترین انتقادش را با لحنی آرام بیان میکرد و همین گفتوگوها شد آغاز دوستی با وجود تفاوت دیدگاهها،کار ادبیات مگر جز این است؟. چند وقت گذشته خبر بیماریاش را شنیدم و مداوم روایتهای همراه با امیدواری برای بهبودی اش را میخواندم به زعم من بهترین نوشته هایش همینها هستند، روایت مردی که گام به گام و با بیم و امید به سمت مرگ میرود، مشغله ما را از این سفر غافل میکند، تن بیمار اما آگاه. از فوتش غمگین شدم. برای او آمرزش و برای خانوادهاش صبر آرزو میکنم، دلم برایت تنگ میشود آقا مسعود بخوانید, ...ادامه مطلب
آخرین بار پنج سال پیش رفتم آزمایش. چند روز پیش بعد از این همه سال باز رفتم آزمایش. پنج سال پیش مختصری چربی خون داشتم حالا نمی دانم چی به چی خواهد بود. قرار بود اول بروم آزمایشگاه مسعود که در خیابان میرداماد است. اما چون خواب ماندم همین نزدیک خانه در خیابان کاشانی یک آزمایشگاه جستم و رفتم. عجالتا در آن وقت صبح (ده دقیقه به هفت) همین آزمایشگاه هم شلوغ بود. نیم ساعتی وقت گرفت اما خب کاری بود که باید انجام می شد، چه بسا بهتر است هر سال آدم سری به آزمایشگاه بزند. گو اینکه با آزمایش و بدون آن عمر آدم تقریبا یکسان است اما بحث این است که خوب زندگی کنیم و سالم و با ن,آزمایشگاه مسعود,آزمایش خون,آزمایشگاه مرکزی,آزمایش ایدز,آزمایش,آزمایشگاه نیلو,آزمایش cbc,آزمایش ازدواج,آزمایش fbs,آزمایش تیروئید ...ادامه مطلب