جامعه کهنه

متن مرتبط با «شنبه» در سایت جامعه کهنه نوشته شده است

یکشنبه نیمه ابری

  • هوا نیمه ابری است. این‌ها را نزدیک ساعت هشت شب می‌نویسم. روز خوبی نداشتم. نفهمیدم چطور گذشت و به این ساعت رسید. صبح زود بیدار شدم، تقریبا تا یازده با همه پرتی حواس کتاب خواندم، بعد رفتم منزل پدرم. داشتند شله‌زرد می‌پختند. کمی برای خودم فکر و خیال کردم. ناهار بی‌مزه‌ای خوردم. شب رفتم هایپر می اکباتان و خرید کردم اما باز هم حالم جا نیامد که نیامد. امروز هم گذشت، بی‌کیفیت‌تر از روز پیش., ...ادامه مطلب

  • سه شنبه ملال

  • روز کسل کننده‌ای داشتم، تقریبا بی‌کیفیت. حتا نشد چند صفحه کتاب بخوانم. به هر حال بعضی روزها هم اینجور بی‌حال از آب در می‌آیند. فکری برای اینجور روزها باید بکنم، شاید هم چیزی، لباسی، برای خودم بخرم. تو فکرم یک دست کت و شلوار دیگر بخرم. کمی گران هست اما ماندگار و کاراست، حالا هم که داریم به پاییز نزدیک میشویم بهترین لباس است برای این فصل. ,شنبه,ملال ...ادامه مطلب

  • دوشنبه روز گرمی بود

  • دیروز زیاد حالم خوش نبود. سر درد داشتم که تا شب هم خوب نشد. شب قبلش باشگاه رفته بودم و سردرد گرفته بودم و توی اداره هم رو به راه نشدم که هیچ بدتر هم شدم. غروبی هم که رسیدم خانه سر خودم را گرم کردم تا زمان خواب برسد. کار مثبتی انجام ندادم. باید رد این روزها درس هم بخوانم چون مصحابه دکتری نزدیک است. د, ...ادامه مطلب

  • چهارشنبه ترومپتی ترامپ

  • دیروز که چهارشنبه باشد خیلی سرمان شلوغ بود. از زیادی مشغله همه همکارها هم استرس گرفته بودند و به طور کلی در هم شده بودیم. به هر حال گذشت. عصر هم با یک والذاریاتی رفتم ورزش. کمی سرما خورده بودم و برای همین هم استخر نرفتم. آن جور حال نداد. وقتی هم بدن سازی بروی و هم استخر خیلی روی فرم می‌آیی. منظور از نظر روحی است. اما در این فصل و با این اوضاع بی‌بارانی و هوای آلوده بهتر است هوای خودش را آدم داشته باشد. تا حالا خوشبختانه سرما نخورده‌ام. انقدر ویتامین می‌خورم که یک وقت یکهو سرمانخورم و بیافتم. دیروز هم هر جا می‌رفتیم بحث انتخاب شدن ترامپ بود. همه غافل‌گیر شده‌اند. البته کم و بیش بودند نظرسنجی‌هایی که او را برنده این انتخابات می‌دانستند اما کسی به آن‌ها توجه نکرد. موضوع این است که انگار در همه جای دنیا یک عده از مردم را ندیده می‌گیرند که اغلب چندان سوادی ندارند و به این دلیل به حساب نمی‌آیند.چون به حساب نمی‌آیند اغلب در نظرسنجی‌ها یا شرکت نمی‌کنند یا نظر واقعی خودشان را از بیم تحقیر شدن توسط دیگران پنهان می‌کنند.  انتخاب ترامپ برای کشور همسایه‌اش در همان ابتدا دردسر درست کرد. بنزین در کان, ...ادامه مطلب

  • پنج شنبه

  • روز بدی داشتم. ملال آور و چسبناک. آب گرم خانه مشکل دارد و همه چیز به طرز ناجوری سرد است. صبح وقت گرفتم و رفتم آرایشگاه. نیم ساعتی معطل شدم. طرف نوبت مرا به یکی دیگر داده بود. یارو به قول خودش بیست سال بود مشتری این آرایشگاه بود. از آن بچه رودارهای قمپزو بود. ماشینم بنز بوده و با این دختر بودم و با آن بودم و آرایشگره هم یک ریز دری وری گفت و گفت. سعی کردم چیزی از روزنامه بخونم که درباره شیشلیک بود. سرم به خارش افتاده بود . هر وقت بلند و فرفری می شوند اخلاق من هم افتضاح می شود. ظهر رفتم منزل بابا اینها. دایی بزرگم هم دعوت داشت. ناهار را که خوردم سه ساعتی خوابیدم و ب,پنجشنبه,پنجشنبه بازار,پنجشنبه مفتون,پنجشنبه به انگلیسی,پنجشنبه است,پنجشنبه بازار استانبول,پنجشنبه عصر کامبیز حسینی,پنجشنبه تیک تاک,پنجشنبه آخر ماه,پنجشنبه است و دلم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها