ساعت کار اداره کم شده است و تقریبا بدون دانشجو، دانشکده لطفی ندارد. خودم مختصری سر درد دارم که به گمانم مربوط به آلودگی است. دیشب را بی نهایت بد خوابیدم و کابوس دیدم. آخر سال یک جوری شده., ...ادامه مطلب
پنج شنبه و جمعه را منزل پدر بودم. بیشتر به مطالعه گذشت و کارهایی از این دست. توی منزل دمبل دارم و وزنه میزنم. راهگشاست، بدون ورزش چیزی آدم کم دارد و بدن درد و چه و چه سراغت میآید. فردا اگر شد کمی درس خواهم خواند. روز پنج شنبه وقت آرایشگاه دارم. توصیه کردهاند نروید که خب نخواهم رفت. حالا با این موهای پیچ پیچ و فرفری که به پشم و پیل گوسفند میبرد چه کنم؟, ...ادامه مطلب
روز بدی داشتم. ملال آور و چسبناک. آب گرم خانه مشکل دارد و همه چیز به طرز ناجوری سرد است. صبح وقت گرفتم و رفتم آرایشگاه. نیم ساعتی معطل شدم. طرف نوبت مرا به یکی دیگر داده بود. یارو به قول خودش بیست سال بود مشتری این آرایشگاه بود. از آن بچه رودارهای قمپزو بود. ماشینم بنز بوده و با این دختر بودم و با آن بودم و آرایشگره هم یک ریز دری وری گفت و گفت. سعی کردم چیزی از روزنامه بخونم که درباره شیشلیک بود. سرم به خارش افتاده بود . هر وقت بلند و فرفری می شوند اخلاق من هم افتضاح می شود. ظهر رفتم منزل بابا اینها. دایی بزرگم هم دعوت داشت. ناهار را که خوردم سه ساعتی خوابیدم و ب,پنجشنبه,پنجشنبه بازار,پنجشنبه مفتون,پنجشنبه به انگلیسی,پنجشنبه است,پنجشنبه بازار استانبول,پنجشنبه عصر کامبیز حسینی,پنجشنبه تیک تاک,پنجشنبه آخر ماه,پنجشنبه است و دلم ...ادامه مطلب