صبح که رسیدم اداره فضای اداره یک جور خاصی بود. جایی که بنا بود مدفن شاید همیشگی و شاید موقت شهید گمنام باشد پر گل بود. گلهای قشنگ. من رفتم به آن سمت و اجازه گرفتم تا توی قبر را نگاه کنم. زیاد عمیق نبود. توش پر از نوشتههایی بود که همکاران نوشته بودند و هر کسی چیزی خواسته بود و دعایی نوشته بود. معاون اداره اسم یکی از استادها را برد و گفت رفته توش و احساساتی شده، من هم نزدیک بود احساساتی شوم. رفتم سمت اتاقم که آمبولانس آمد و گفتند کمک کنید تا بگذاریم توی ماشین پر از گلی که برای این کار درست کرده بودند. من هم زیر تابوت را که مزین بود به پرچم قشنگمان گرفتم. سبک بود، مثل پر، انگار بنا نبود اصلا توی خام برود. سوار باد بود، سوار ابر. بوی خوشی میداد. مخلوط بوی سدر و گلاب. یکی گفت صلوات. تابوت را گذاشتیم توی ماشین پر از گل که دورش پرچم ایران بود. مراسم تا عصر طول کشید و من. اداره که تمام شد و شب که شد باز رفتم به مزارش سر زدم. چیزی توی حیاط دانشکده تغییر کرده بود. این را واقعا میگویم. شهید ما ۲۲ ساله است، از ارتفاعات چنگوله . روی خاکش نوشته بودند ... رفتم درباره این عملیات کوچک چیزی خواندم که بود. عملیات عاشورای ۲، لشکر علی ابن ابیطالب. تپههای کوتاه و بلند این منطقه. اصلا سال ۱۳۶۴ کجا و حالا کجا. آن تپه کجا و منطقه مهرآباد کجا. گفتم سبک است مثل ابر؟ گفتم خوشبوست مثل گل؟ فکر کنم گفتم. روز عجیبی بود برای من از نظر احساسی و اولین بار بود که زیر تابوت کسی را گرفتم و اولین بار بود اسم چنگوله را میشنیدم. بخوانید, ...ادامه مطلب
بیشتر این روزها را مشغول کار بر روی رساله ام هستم. بیش و کم آماده است و مقاله ها هم که چاپ شده یا در شرف چاپ شدن است. کمی بی حوصله م و خسته اما سعی می کنم بگذرانم. آلمانی فعلا نخوانده ام. چند وقتی هست که ذهنم به قدری خسته است که به این مسئله نمی رسد. برای این که مقاله ام چاپ شده مخمل گفت برو به خرج من عطر بخر. چقدر گشتم تا توانستم آزارو دسیبل را بعد از چهار سال پیدا کنم و بخرم. مخمل گفت بوی خونه ت رو گرفتی. خیلی خوشم آمد از تعریفش. امروز هم باید بروم دانشگاه. یعنی بزنم بروم وسط بیابان بهتر از این است که در گیر امضا گرفتن و این مسائل شوم. بخوانید, ...ادامه مطلب
برنده جایزه هوشنگ گلشیری، که اخیرا رمان «آدوریها» را با نشر چشمه روانه بازار کتاب کرده، معتقد است سطح داستاننویسی در بین نویسندگان کاهش یافته و این مساله سلیقه ناشران را نیز نازل کرده است؛ آنقدر که به انتشار کتابهای بیکیفیت میپردازند. علیچنگیزی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا با انتقاد از سطح, ...ادامه مطلب