دیروز توی فوتبال خوردم زمین و دست چپم که همین جوری هم درد می کند و دچار لرزش هم شده، درد ناجوری گرفت. کمی طول کشید تا حالم سرجا آمد و به همبازی ها گفتم دستم را بکشند تا کمی دردش کاهش پیدا کند که کمتر هم شد. مخمل عصر آمد دنبالم و راحت رسیدم خانه. توی خانه کاری مثبتی نکردم و خوابیدم فقط. حتی فیلم هم ندید. دوست دارم کار نوشتن را شروع کنم اگر بشود. کمی ذهنم در هم ریخته است. مجله همشهری پیشنهاد یک داستان داده که فکر نکنم بتوانم بنویسم زیاد سر کیف نیستم. بخوانید, ...ادامه مطلب
پدرم نمی دانم چه جور، وقتی از ماشین پیاده می شده افتاده و انگشت های دستش شکسته. فعلا آتل بسته اند اما گویا عمل هم می خواهد. استخوانهای پدرم پوک است و به راحت ترین شکل ممکن می شکند. قبلا هم سابقه داشته است اما به این شدت نه. مدتی خانه نشین خواهد شد. هیچ چیزی بدتر از شکستگی نیست اما به نظرم شکستن پا بدتر است تا دست. بخوانید, ...ادامه مطلب
گچ دستم را باز کردم. کمی درد دارد و باد هم کرده اما به هر حال گچ را باز کردم. برای باز کردن گچ رفتم درمانگاهی که در اکباتان هست و با اره کوچکی بازش کرد. اره البته تیز نیست و با حرکت و گرما و تکان گچ را می برد. خلاصه این طوری. عصر بعد از مدتها یک دل سیر دستم را شستم. بخوانید, ...ادامه مطلب
ساختارهای یکدست دربرابر تکانهها شکننده تر هستند، ولو در ظاهر از بتن ساخته شده باشند., ...ادامه مطلب
فوق لیسانس زبان خارجه از دانشگاه تهران و دستفروش معروف خرم آباد، بدون ستاد و فقط با یک بنر نفر اول شورای شهر خرم آباد شد. , ...ادامه مطلب