جامعه کهنه

متن مرتبط با «آفتابگردان» در سایت جامعه کهنه نوشته شده است

تخمه

  • ساعت نزدیک یازده شب است. هوا امروز خاک آلود بود تمام صورتم از خاک سوخت. مختصری به خاک حساسیت پوستی دارم. دو به شک بودم که باشگاه بروم یا نه که دیدم اصلا کارت باشگاه همراهم نیست پس قیدش را زدم. آن حس تلخی که محصول حساسیت پوستی است در تنم هست دلم چیزی می خواهد مثل تخمه آفتابگردون بشکنم و فوتبال ببینم و نبینم و همراهش خم کتابی ورق بزنم. بلکه حالم به شود.,تخمه,تخمه ژاپنی,تخمه آفتابگردان,تخمه کدو,تخمه هندوانه,تخمه شربتي,تخمه چلغوز,تخمه کتان,تخمه كتان,تخمه آفتابگردان و دیابت ...ادامه مطلب

  • آفتاب

  • حس کرختی دارم. حتما دلیل آن نزدیک شدن فصل پاییز است. فصل معرکه پاییز. الان هم آفتاب آنجور شده است که دوست دارم. مورب و پرتقالی و نه چندان گرم. کرمان که بودیم پاییز که هوای شهر خنک خنک می شد صبحها می رفتیم و توی حیاط می نشستیم به آفتاب گرفتن. یک خروس خوشگل هم داشتیم که سر صبحی سر به سرش می گذاشتیم و صبحانه اش را می دادیم و ادا اطوارش را نگاه می کردیم. خوش بودیم خیلی خوش.,آفتاب,آفتاب یزد,آفتاب پرست,آفتابه,آفتاب رایانه,آفتاب سوختگی,آفتابکاران,آفتابکاران جنگل,آفتاب گرفتن,آفتابگردان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها